متن دفاعیه پایان نامه خانم بهشتی در زمینه معناشناسی ربّ در قرآن
متن این دفاعیه ای که در ذیل می آید، مربوط به پایان نامه ای با عنوان «معناشناسی تاریخی و توصیفی ربّ در قرآن» است که توسط خانم نرگس بهشتی دانشجوی کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث دانشگاه پیام نور قم به راهنمایی اینجانب و مشاورت آقای دکتر محمد هادی امین ناجی به انجام رسیده است و ان شاء الله روز پنج شنبه مورخ 6 اسفند سال جاری دفاع خواهد شد.
این پایان نامه، تحقیقی درباره معنای ربّ در قرآن، به روش معناشناسی است. معناشناسی دانشی از شاخه زبان شناسی است که کاربرد آن در متون اسلامی و خصوصاً در قرآن دارای سابقه زیادی نیست؛ بنابراین در این پایان نامه تلاش شده است تنها مقلدی از مباحث بعضا پیچیده و غیر بومی معناشناسی نباشیم و بیش تر با تکیه بر مباحث سنتی به معناشناسی ربّ بپردازیم.
معناشناسی واژه ربّ، در این تحقیق با دو روش معناشناسی تاریخی و توصیفی انجام شده است. در معناشناسی تاریخی، «تغییرات و تحولات معنایی» در «طول زمان» مورد مطالعه قرار می-گیرد؛ بنابر این در آن سعی می¬کنیم تا استعمالات ربّ و مشتقاتش را بررسی کنیم و با با تکیه بر اصول حاکم بر فراگیری زبان در کودک و تعمیم آن به وضع و استعمال واژگان و تعابیر از سوی نوع بشر به معنای اصلی آن دست یابیم. سپس تغییرات معنایی را در دوره¬های مختلف بررسی کنیم تا بتوانیم تطورات معنا را به دست آوریم.
در معناشناسی توصیفی تنها در یک مقطع زمانی خاص به توصیف معنای یک واژه با توجه به بافت کلامی که در آن قرار گرفته است، پرداخته می شود. در این نوع معناشناسی تلاش می شود، با در نظر گرفتن هم نشین ها و جانشین ها، مترادفات، متضادها و همجوارهای ربّ و مشتقاتش در قرآن، شناسایی و حوزه معنایی آنها مطالعه گردد.
پیش از این، تنها معنای ربّ و مشتقات آن در کتب مختلف لغت مانند العین، صحاح، لسان العرب، تاج العروس و مانند آنها بیان شده است. همچنین مشتقاتی از آن که در قرآن به کار رفته، در کتب غریب القرآن و مفردات قرآن مانند مفردات راغب، التحقیق مصطفوی و قاموس قرآن قرشی مورد توجه قرار گرفته است. همچنین کتب تفسیری در ذیل آیاتی که این مشتقات در آنها به کار رفته اند، توضیحاتی ارائه کرده اند؛ اما تمام این معانی روشمند نبوده است.
تنها موردی که به ربّ روشمند نگاه کرده است، کتابی از ایزوتسو است. این کتاب که «خدا و انسان در قرآن» نام ددارد، به توصیف معناشناسانه ربّ در حوزه ارتباط او با انسان می پردازد و بنابراین آن به طور ویژه به ربّ و مشتقاتش در قرآن نپرداخته است.
در این تحقیق به دلیل نو بودن نگرش به این واژه نتایج جدیدی بر آن مترتب شده است که در هیچ یک از آثار قبل دیده نمی¬شود.
این پایان نامه در سه فصل تدوین شده است:
در فصل اول که کلیات نام دارد، روش کار، مبانی و پیش فرض های و پیشینه تحقیق بیان شده است. در معناشناسی تاریخی، توجه به تاریخ استعمال واژگان است. در صورت عدم دست یابی به زمان پیدایش آن تلاش می شود، با توجه به اصولی نظیر تقدم معانی محکیه بر معانی غیر محکیه، تقدم معانی اسمی بر فعلی، تقدم معانی جزئی بر معانی کلی، و تقدم معانی حسی بر عقلی به سیر تطور معنایی واژگان پی برده شود.
آنچه در فهم واژگان قرآن دارای اهمیت است، عرفی بودن زبان قرآن است. قرآن در سرزمین حجاز و به زبان مردم عادی آنجا نازل شد. مخاطبین قرآن همان مردم عادی و به اصطلاح عرف عام سرزمین نزول وحی بودند و کسی نمی¬تواند ادعا کند هیچ یک از سوره-های قرآن خطاب به گروهی خاص از عرب مثل شاعران یا منجمان و نظایر آن نازل شده است. بنابر این واژگان قرآن برای این مردم شناخته شده و قابل درک بود. در نتیجه، معنایی که در دوره تاریخی رسالت پیامبر اسلام(ص) در میان مردم متداول بود، در فهم قرآن مؤثر است.
باید توجه داشت که زبان نماد فرهنگ یک جامعه است؛ بنابر این لازم است، عرف و فرهنگ، زمان نزول نیز شناخته شود. الفاظ و معانی قرآن، همان الفاظ و لغات قابل فهم عرف عرب در زمان نزول است.
در فصل دوم پایان نامه به معناشناسی تاریخی ربّ و مشتقاتش پرداخته می شود. روش معناشناسی تاریخی ربّ و مشتقات آن، عبارت از بررسی استعمالات رب و مشتقات آن در دوره¬های مختلف زمانی است؛ به این منظور که به پاسخ دو سئوال اصلی صورت دست یابیم:
1. مدلول اولیه ربّ در میان عرب چه بوده است؟
2. آیا رب و مشتقاتش در دوره های زمانی مختلف دچار تغییر و تطورات معنایی شده اند؟
برای پاسخ به این دو سئوال در معناشناسی تاریخی ابتدا دخیل بودن رب و مشتقاتش را مورد بررسی قرار دادیم و دانستیم که رب و مشتقاتش در دو معنا دارای اصالت عربی نیستند. یکی معنای «بزرگ و رئیس» که از زبان آرامی و دیگری معنای «جمع و بسیاری» که از زبان عبری وارد عربی شده است.
سپس به سراغ رب و مشتقاتش در کتب لغت رفتیم و تمام مشتقات را بر اساس تاریخ تدوین آن کتب مورد مطالعه قرار دادیم. کتب العین، جمهره، تهذیب اللغه، صحاح، مقاییس، المحکم، المحیط، لسان العرب، تاج العروس و جز اینها از آن جمله اند.
با توجه به تنوع معانی لغات ذیل مدخل «ربب» در کتب لغت، این احتمال که این معانی دارای مبدأ های اشتقاقی مختلفی باشند، قوت پیدا می کند. نتیجه تحقیق و دسته بندی معانی آن، نشان می دهد که شش مبدأ اشتقاق برای معانی متفاوت ربب و مشتقاتش محتمل است. به نظر می رسد، سه معنای اصلاح، زیاد شدن و اقامت در مکان در اثر التباس با معنای واژگان «رأب، ربو و لبّ» حاصل شده باشد. رُبّ، که به غلیظ شده و عصاره گفته می شد، دارای اصالت عربی است و دو معنای دیگر «جمع و بسیار بودن» از زبان عبری، و معنای «بزرگ و رئیس» از زبان آرامی در میان معانی مشتقات ربب دیده می شد.
برای آن که بدانیم مدلول اولیه رَبّ در میان عرب جاهلی چه بوده و ابتدا این واژه را برای چه چیز به کار رفته است، بر اساس اصول حاکم بر فراگیری زبان و تعمیم آن به وضع و تطور لغات به کشف مدلول اولیه پرداختیم. بر اساس این اصول، معانی محکیه، اسمی، جزئی و حسی دارای تقدم استعمال هستند و معانی فعلی، کلی و عقلی وانتزاعی بعد پدید آمده اند. چنان می نماید که رَبّ در اصل از «رُبّ» به معنای عصاره گرفته شده یا از «رباب» به معنای ابر یا شهری عبری که پرآب و دارای چشمه های جوشان است، اقتباس شده است یا از «ربّ» به معنای «بزرگ یا مرد خانه» گرفته شده است. اما احتمال اخیر برتر به نظر می آید؛ چون با موارد استعمال رایج در زبان عربی مناسبت بیش تری دارد.
پس از آن که منشأ های این واژه¬ها و معانی اصلی آن را به دست ¬آوردیم، تطوّرات معنایی این واژگان را در دوره های مختلف مورد بررسی قرار ¬دادیم تا بدانیم هر کدام¬ از مشتقات «رب¬ب» در چه دوره زمانی کاربرد داشته است و این مشتقات در هر دوره چه معنایی داشته¬اند.
برای بررسی تطورات معنایی ربّ و مشتقاتش به استعمال آنها در سه دوره تاریخی توجه کردیم. دوره اول عصر پیش از نزول قرآن است که جاهلی نامیده می¬شد. دوره بعدی عصر نزول قرآن است که از ظهور اسلام تا آخر دوره اموی را در برمی گیرد و آخرین دوره بعد از دوره نزول قرآن است که از اواسط قرن دوم شروع می شود.
در بررسی رب و مشتقاتش در دوره جاهلی ابتدا به شناسایی شعرای جاهلی پرداختیم؛ سپس رب و مشتقات آن را در میان آثار این شعرا جستجو کردیم. در ترجمه این اشعار که با سختی بسیاری همراه بود، تلاش شده است از شروح اشعار جاهلی بهره برداری شود.
حاصل تحقیق این است که ربّ در دوره جاهلی به معنای مالک، برده دار و پادشاه استعمال گسترده ای داشت. البته کاربرد آن درباره خدا نیز دیده شده است.
با بررسی معنای رب در دوره قرآنی می توان دریافت که معنای رب تغییر و تطوری نسبت به دوره جاهلی نداشته است.
دوره بعدی، عصر بعد از نزول قرآن نامیده می شود که مصادف با شروع دولت عباسی است. در این دوره ارتباط عرب با اقوام دیگر به واسطه فتوحات گسترده شد و کم کم کتب این ملل به زبان عربی ترجمه گردید. ایجاد علوم مختلف و استعمال واژگان در معنای اصطلاحی این علوم، باعث تطور معنایی ربّ در این دوره شد. معنای خدا کثرت استعمال یافت و معانی برده دار و پادشاه به ندرت استعمال شده؛ در حالی که در دوره جاهلی به عکس بوده است.
ربّ در میان مردم جاهلی فرد ثروتمندی بود که مالک برده و احشام بود؛ همچنین این مردم شاهد پادشاهانی بودند که درگوشه و کنار سرزمین های عربی تشکیل حکومت داده و ربّ نامیده می¬شدند.
نیز ربّ بر پادشاهانی قدرتمند اطلاق می شد که شکوه ایشان در اشعار و سخن مردم جاهلی منعکس شده بود. اعراب ربّ را صاحب صفاتی ملوکانه مانند داشتن خزائن، جنود، عرش، ملک می دانستند.
وجود حکومت های عربی، تنها وسیله اطلاع اعراب از پادشاهی نبود. آنان بر اثر ارتباط با ایرانیان و روم و همچنین داستان هایی که اهل کتاب از پادشاهان یهودی خصوصا سلیمان بر سر زبان داشتند، با خصوصیات پادشاه و ربّ آشنا شده بودند. ربّ به معنای پادشاه با همه خصوصیاتش در ذهن عرب جاهلی رسوخ کرده بود. با چنین ذهنیتی در قرآن ربّ بر پادشاه جهان یعنی خداوند به کار رفت.
در فصل سوم به معناشناسی توصیفی ربّ در قرآن پرداخته شده و تلاش شده است تا ربّ و مشتقاتش را با توجه به کلمات جانشین، همنشین و مجاور آن در قرآن معنا کنیم و به این وسیله هاله معنایی ربّ و مشتقاتش را در قرآن توصیف نماییم.
برای رسیدن به این هدف ابتدا مشتقاتی را از «رب¬ب» که در قرآن استعمال شده¬اند، جستجو کرده و سپس با تکیه بر چگونگی همنشین ها و جانشین های آن به شناخت وجوه معنایی و حوزه معناشناختی آن پرداخته ایم.
بررسی ها نشان می دهد، از میان مشتقات بسیاری که در ذیل «رب¬ب» در کتب لغت بیان شده، تنها 5 واژه از آنها در قرآن به کار رفته است. این واژگان رب، ارباب، ربانیون، ربّیون و ربائب هستند که همگی اسامی دخیل آرامی به شمار می روند و هیچ مشتق فعلی از این ماده در قرآن به کار نرفته است.
ربّ پر تکرار ترین واژه از میان این واژگان است. این واژه که معنای اصلی آن در دوره جاهلی پادشاه و برده دار بود، در همین معنا در قرآن نیز به کار رفته است. ربّ در قران دارای دو وجه معنایی است که یکی از آنها به معنای خداست. ربّ به معنای خدا در قرآن، با واژه اله، الله، رحمن و ملک مترادف است و آیات و شواهد بسیاری در قرآن بر ترادف آنها شاهد هستند.
آنچه از میان این مترادفات تشابهات فراوانی با ربّ دارد، ملک است و رب در قرآن با ویژگی های پادشاه و ملک برای مردم معرفی می شود و دارای خصوصیاتی است که پادشاهان در قرآن با همین ویژگی ها توصیف شده اند؛ مانند داشتن خزائن، جنود، عرش، کرسی، ملک، محشور شدن مردم در برابر آنها، صف کشیدن در برابر پادشاه. بنابر این اسم رب تداعی کننده خصوصیات شاهانه ای است که عرب در ذهن داشتند و به این وسیله عظمت حکومت و قدرت بی مانند خدا را مجسم می کردند.
یکی دیگر از وجوه معنایی رب در قرآن پادشاه بشری و برده دار است که در داستان حضرت یوسف به کار رفته است.
ارباب مشتق دیگر ربّ است. ارباب در قرآن در مواردی با اولیا و شفعا و اوثان مترادف است و همه بر خدایانی دلالت دارند که همراه خدای یکتا مورد پرستش واقع شده¬اند و واژه متضاد با آن الله هستند.
ربانیون و ربّیون دو مشتق دیگر رب در قرآن هستند. این دو واژه در میان یهود به خوبی شناخته شده بودند و به واسطه ارتباط اعراب با یهودیان در میان عرب عصر نزول استعمال می شد. به طوری که پیامبر(ص) علی را ربِِّی امت نامید. ربّیون افرادی بودند که به دستورهای دین عمل می کردند و در میان یهود کسی که دارای خصال و اعمال نیکو و شهرت خوبی بود، ربّی نامیده می شد. در قرآن این واژه بر یاران راستین پیامبران که دارای ایمان خالص بودند، اطلاق شده است و در قرآن ربّیون افرادی دانسته شده اند که در راه خدا ثابت قدم بودند و در سختی ها عقب نشینی نکردند و خداوند به واسطه صبر و ثبات قدم آنها به ایشان پاداش و عطایی والا خواهد داد.
ربانیون در میان یهود مقامی بالاتر از ربّیون داشتند و مانند احبار از عالمان دین یهود محسوب می شدند. این واژه در قرآن به همین معنا به کار رفته است و ربانیون با احبار مترادف هستند. قرآن وظایف ربانیون را تعلیم کتاب، حفاظت از شریعت و حکم بر اساس کتاب خدا دانسته است. این افراد در آیاتی از قرآن به دلیل عمل نکردن به دستورات الهی مورد نکوهش قرار گرفته اند.
ربائب مشتق دیگری است که یک بار در قرآن در سوره مدنی نساء آمده است. ربائب جمع ربیبه است. در قرآن به یکی از معانی شایع آن در دوره جاهلی و عصر نزول به کار رفته است؛ یعنی دختری است که مادرش با مردی دیگر ازدواج کرده است و به سبب ازدواج مادرش با آن مرد، ازدواج پدرخوانده اش با او حرام است.
ربائب در میان حرام های سببی بیان شده است که به سبب ازدواج مادرش با آن مرد ازدواج او با شوهر مادرش حرام است و اگر این سبب یعنی ازدواج مادرش نباشد، ازدواج مرد با او بلا مانع است.